سفره هفت سین نوروز ۹۳
دیروز وقتی از خواب بیدار شدی با هم رفتیم خیابون. واسه بابا کادو تولد خریدیم و واسه گل پسرم هم یه دوچرخه ی اسباب بازی عیدی خریدم. چند روز پیش ماهی قرمزت مرد بهت گفتم رفتن تو دریا با دوستاش برگردن چند روزه که منتظری ولی خودت هم خوب می دونی که تا شیطونی می کنی نمی یان. دیروز می خواستم دوباره واست بگیرم ولی دیدم اوردنش برام سخته. امروز هم بابا دیگه نرفت بیرون بخره. سفره هفت سینمونو هم چیدیم. از 4 تا تخم مرغی که قرار بود داشته باشیم به لطف آقا ارشیا یکیش جون سالم به در برد. که البته من روش گل می کشیدم و گل پسرم هم واسم رنگ می کرد. سبزه مونو هم مامانی صبحی واسمون اورد. راستی دیشب هم رفتیم خونه بابا بزرگ اینا. حالا هم خوابی شاید واسه سال تحویل بری...