آقا ارشیاآقا ارشیا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره
اجی پانیااجی پانیا، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره
مامانمامان38 سالگیت مبارک
بابابابا، تا این لحظه: 45 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره
کیانکیان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره
آجی زهراآجی زهرا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره
محمد ماهانمحمد ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره
رادمهررادمهر، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره
زبان اموزی پانیازبان اموزی پانیا، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

ارشیا و پانیا گلای ناز مامان

فروشگاه

دیروز صبح ( سه شنبه) بابابزرگ اومد خونمون. بعدش هم رفت بالا خونه عمو اینا. چون بابابزرگ خوابیده بود زن عمو آجی زهرا را اورد پایین بعدش هم تو رو واسه ناهار برد بالا. وقتی رفتم بیارمت عمو گفت خوابیده. وقتی عمو آیت بابازرگ رو برد دکتر اومدم دنبالت. هنوز همون جا بودیم که عمو اینا از دکتر برگشتن. عمو بستنی خریده بود. تو تا نخوردی پایین نیومدی. یه ساعت بعد از اینکه ما اومدیم پایین عمو اینا و بابابزرگ رفتن نرمه. بعدش هم تو با باباجون اینا رفتی فروشگاه. چون بابا آرش شب کار بود شب خونه باباجون خوابیدیم. صبحی هم اومدیم خونه. وقتی رسیدیم خونه بابا آرش خونه بود. بعدش رفت تو خیابون. بعد از ظهر بردمت حمام . تازگی ها دیگه حموم کردنو دوست نداری. مخصوصاٌ وق...
2 مرداد 1392