آقا ارشیاآقا ارشیا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره
اجی پانیااجی پانیا، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره
بابابابا، تا این لحظه: 45 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره
کیانکیان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
آجی زهراآجی زهرا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره
محمد ماهانمحمد ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره
رادمهررادمهر، تا این لحظه: 6 سال و 30 روز سن داره
زبان اموزی پانیازبان اموزی پانیا، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

ارشیا و پانیا گلای ناز مامان

یلدای ۹۵

  امروز بابا عصر کار بود. گفته بود که شاید ساعتی مرخصی بگیره بیاد تا یلدا با هم باشیم ولی نیومد.  عصری هم آنا و عمه زهره اومدن اینجا و با زن عمو و آجی زهرا رفتن خونه خودشون. شما پشت سرشون گریه کردی ولی به خاطر بارندگی و درس شما و مشکل رفت آمد تصمیم گرفتم جایی نریم و یه یلدای سه نفره داشته باشیم.         راستی امروز بابا عکس هاتونو رو گرفت.           ...
30 آذر 1395

۲۸ صفر ۹۵

    سلام گل پسرم دیشب بابا شب کار بود و دایی محمود اومد پیشمون. اخه زن عمو هنوز بر نگشته. صبح هم با دایی رفتیم خونه باباجون. اخه امروز مامانی طبق هر سال شله زرد نذری داشت. آجی پانی که حسابی اذیت کرد و نق زد. واسه همین هم وقتی شما با دایی ها خواستی بری امامزاده منم باهاتون برگشتم خونه. بابا نبود رفته بود دنبال ما. چیزی طول نکشید که برگشت. اجی پانی که همچنان داشت نق میزد. تصمیم گرفتم ببرمش حمام.  از حمام که اومدیم بیروم شما هم اومدی. اجی خوابید و شما هم رفتی حمام. راستی قبلش عمو سالار واسمون آش نذری اورد. شما هم حمام کردی و اش خوردی و خوابیدی.       ...
8 آذر 1395
1