آقا ارشیاآقا ارشیا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره
اجی پانیااجی پانیا، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره
بابابابا، تا این لحظه: 45 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره
کیانکیان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره
آجی زهراآجی زهرا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره
محمد ماهانمحمد ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره
رادمهررادمهر، تا این لحظه: 6 سال و 25 روز سن داره
زبان اموزی پانیازبان اموزی پانیا، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

ارشیا و پانیا گلای ناز مامان

از مغازه آقای ایرجی تا سیاه سرد

سلام گل پسرم امروز عمو ایت اینا رفتن نرمه شما هم پشت سرشون کلی گریه کردی. بابا گفت بیا ببرمت مغازه آقای ایرجی تا واست خرید کنم. وقتی بابا داشت ماشین رو در می اورد گفت یه باره لباس بپوشین تا بریم پارک. به پارک که رسیدیم بابا گفت وسایل این پارک الان داغن بریم پارک دهاقان. اونجا که رسیدیم خیلی شلوغ بود. رفتیم پارک بروجن. ناهار رو اونجا خوردیم. اون هم کوبیده به دستور شما. بعد ناهار گفتیم تا اینجا که اومدیم یه باره بریم تا سیاه سرد. خلاصه ما به جای مغازه سر از سیاه سرد در اوردیم. که این شد یه روز به یاد موندنی واسه ما.               ...
9 مرداد 1395

دخملی دست زدن یاد گرفت

  الان یهویی خودت بداهه شروع کردی به دست زدن. امروز ۳۱ تیر ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۳۱ شب یعنی تو هشت ماه و ببست روزگی امشب هم رفته بودیم پارک ملت.   ...
30 تير 1395