آقا ارشیاآقا ارشیا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره
اجی پانیااجی پانیا، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره
بابابابا، تا این لحظه: 45 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره
کیانکیان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره
آجی زهراآجی زهرا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره
محمد ماهانمحمد ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره
رادمهررادمهر، تا این لحظه: 6 سال و 25 روز سن داره
زبان اموزی پانیازبان اموزی پانیا، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

ارشیا و پانیا گلای ناز مامان

آبرنگ

  سلام گلای نازم امسال ارشیا معلم هنر دارن و گفتن که زنگ هنر باید کلی چیز همراه داشته باشن از جمله آبرنگ و گواش اون هم هر جلسه. دو سری آبرنگ از مهد و پیش دبستانی ارشیا خونه داشتیم که همون ها رو گذاشتم ارشیا استفاده کنه البته یه دستش رو واسه پانیا گذاشتم که نره سراغ وسایل ارشیا. امشب که داشتم وسایل هنر ارشیا رو اماده می کردم پانیا هم بهانه گیری کرد که می خواد آبرنگ داشته باشه. منم براش زیرانداز پهن کردم و خواهر و برادر هنرنمایی کردن. بابا آرش عصری هم رفت برای ارشیا گواش خرید.   اینم از اولین فعالیت درس ریاضی امسال اون جعبه کفش هم واسه اینکه مکعبش رو توش بزاره تا خراب نشه و هم واسه بردن نمونه مکعب سر کل...
17 مهر 1397

اولین جلسه سال تحصیلی ارشیا

سلام گلای نازم. امروز اولین جلسه توجیحی ارشیا بود. من و پانیا هم شال و کلاه کردیم و راه افتادیم. جلسه هم با کلی حاشیه برگزار شد. اینم از اولین فعالیت کلاس هنر امروز ارشیا باید رنگش کنه و بعد باهاش پازل درست کنه. البته من و پانیا دوشنبه هم این مسیر رو رفته بودیم واسه خرید ماشین حساب برای ارشیا. بعد از جلسه با پانیا رفتیم خیابون که کلی هم خسته شدیم. راستی معلم نقاشی ارشیا هم این لیست رو داد که واسه کلاس نقاشی باید همراه بچه ها باشه. با پانیا رفته بودیم لوازم التحریری واسه خرید گواش و پاستیل. آخرش که اومدیم حساب کنیم فروشنده گفت برق نیست نمی شه کارت بکشید باید پول نقد بدید که پول همراه نداشتم و دست از ...
11 مهر 1397

اولین کتاب رنگ آمیزی پانیا

  چند ماه پیش خاله زیبا یه کتاب رنگ آمیزی به پانیا هدیه داد. امروز دادمش به پانیا ازش استفاده کنه. فکرشو هم نمی کردم دخترم اینقدر تمیز رنگ کنه.       بابا هم از دیروز عصر تا اطلاع ثانوی رفت نرمه. ...
6 مهر 1397

آخرین روز از اولین هفته سال تحصیلی

سلام خوشکلای من  امروز ارشیا ورزش داشت و با لباس ورزشی رفت مدرسه. سرویس آجی زهرا هم امسال تقریبا همزمان با سرویس ارشیا میاد و اون هم اومد تو حیاط و چند تا عکس گرفتیم. امروز بابا روز کاره.     بعدش زن عمو راد مهر رو گذاست پیش ما و رفت دندون پزشکی.   ...
4 مهر 1397

شروع سال سوم دبستان

  سلام بر ماه مهر و مهربانی امروز ارشیا سال تحصیلی ۹۸-۹۷ ‌رو شروع کرد و رفت کلاس سوم. وای از خونسری این بشر. امروز اصلا هیجان نداشت کلی هم حرص داد تا بیاد حاظر بشه. دیشب هم خیلی اروم بود خودم وسایلش رو حاظر کردم. فکر می کردم حداقل امروز فول انرژی باشه. از زیر قرآن که ردش کردم بش گفتم دعا کن که امسال کمتر مامانت رو حرص بدی و کمتر نق بزنی. خودش که خنده ش گرفت. راننده سرویس امسالش هم باز خانم سعیدی بود و ٨:۴۰ ‌بود که اومد دنبالش.فکر می کردم زود بیاد واسه همین زود ارشیا رو حاظر کردم و رفتیم تو حیاط تا عکس بگیریم. بابا دیروز عصر رفته بود نرمه و امروز عصر میاد. پانیا دیشب ساعت سه با جیغ از خواب پرید و گریه می ...
1 مهر 1397

تاسوعا و عاشورای ٩٧

  سلام گلای نازم تاسوعای امسال بابا روز کار بود و من و پانیا صبح زود با دایی محمود که از پادگان می یومد رفتیم خونه باباجون. ارشیا از شب پیش اونجا مستقر شده بود. مثل هر سال توی مسیر کاروان پیاده روی حرم تا حرم رو هم دیدیم. تا عصر اونجا بودیم و بعدش اومدیم خونه. پانیا از دیشب حسابی عطسه می کرد و آبریزش داشت. امروز اولین بارون پاییزی بارید و هوا یکم سردتر شد. عاشورا صبح زود بیدار شدیم و رفتیم امام زاده. اولش رفتیم سر خاک عمو کوروش و پسر عموی بابا و بعدش رفتیم سمت صحن امام زاده. دسته ها کم کم می یومدن و عزاداری می کردن. ارشیا مطابق هر سال منتظر هیات کتل بود. چون با اسب می یومدن کلی براش هیجان ...
30 شهريور 1397

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

  پنداشته اند كه ما ز خاموشانيم همرنگ جماعت فراموشانيم ما آرزوي كرب و بلا را داريم با ياد حسينمان كفن پوشانيم سلام گلای نازم محرم امسال هم مطابق سال های پیش سه روز اولش ( ۳ ‌شنبه و ٤ شنبه و ٥ شنبه) رو مامانی روضه تو خونه برگذار کرد و زیارت عاشورا. روز اولش رو بابا نرمه بود و دو روز بعدش هم عصر کار. ‌ارشیا سه شنبه با دایی محمود رفت کلاس چرتکه و بعدش با بابا ارش رفتیم دنبالش و بعدش رفتیم سراغ روپوش مدرسه اش. اخه چند روز پیش که رفتیم تحویل بگیریم وقتی پوشید حسابی تنگ و کوتاه بود. این یکی هم حسابی گشاد بود و قرار شد تنگش کنه.هر سال همین برنامه رو با روپوش ارشیا داریم. پنج شنبه هم ...
26 شهريور 1397

دخترم موهاشو کوتاه کرده

سلام دختر خوشکلم چهار شنبه گذشته شب عید غدیر بردمت آرایشگاه و موهاتو کوتاه کردم. چون خیلی نا منظم شده بودن. فکر می کردم همکاری نکنی برای همین آجی زهرا و داداش ارشیا رو هم با خودمون برده بودیم تا شما نترسی. ولی مثل یه خانم نشستی روی صندلی و اجازه دادی راضیه خانم موهاتو کوتاه کنه.   بابا چهارشنبه صبح زود رفته بود نرمه و پنج شنبه عصر اومد و رفت سر کار. پنج شنبه صبح هم مامانی زنگ زد که دایی مهدی اومده بیاین اینجا و بعدش با دایی محمود رفتیم خونه باباجون. جمعه عصر هم رفتیم جمعه بازار و دوباره کاکتوس گرفتیم و بعدش رفتیم پارک شهید بهشتی. اینم کاکتوس های جدید پنج شنبه پیش هم تولد ٣ سالگی کی...
14 شهريور 1397