ارشیا و پانیا گلای ناز مامان

   به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست. امروز آخرین روز سال تحصیلی ارشیا بود و سال سوم تموم شد و رسما چهار ماه تعطیلاتش شروع شد.  حس و حال عجیبی داشتم. مثل کسی که میگه وای خدا کلی از کارام مونده و مهمون امده!!!!  باید آلارم گوشیم رو روی یاعت ۶:۳۵ تنظیم کرده بودم رو دوباره غیر فعال کنم.  امروز ارشیا رو صد بار صدا زدم که بیدار شد حتی پانیا هم بیدار شد و گفت ارشیای تنبل پاشو!!!!  حالا از فردا صبح خودش اتوماتیک ساعت ۷ بیدار می شه!😡 موقع رفتن می خواستم تو حیاط ازش عکس بگیرم دیدم لقمه شو کامل گذاشته تو دهنش و سرویسش هم اومده بود دیگه وقت نبود صبر کنم لقمه شو قورت بده دیگه با همون دهن پر...

سلام گلای نازم امروز اخرین روز سال تحصیلی ارشیا بود. دیروز هم ارشیا یه دعوت نامه برای جلسه اولیا مربیان اورده بود خونه. بابا روز کار بود با پانیا شال و کلاه کردیم و راهی مدرسه ارشیا شدیم. جلسه از ساعت ۹ تا ۱۰ بود. ارشیا زنگ دوم هنر داشت و برای فعالیت هنرشون باید تخم مرغ آب پز می بردن تا رنگ کنن. بعد از مدرسه ارشیا با دخترم رفتیم خیابون خرید. پانیا خانوم خسته و کوفته موقع برگشت به خونه.   ...

  امروز روز آخر مدرسه ارشیا بود. از فردا تعطیلاتش شروع می شه. پوشه کارشون رو هم بهشون داده بودن تا از کیفش در اوردمش پانیا گفت مبالکت (‌مبارکت) ‌باشه. وای که چقدر این جملش بهم چسبید. امروز کار بنایی خونه هم بلاخره تموم شد.  از بالا از راست به چپ ابوالفضل صفری؛ ‌متین عاصفی،‌ ابوالفضل قره قانی،‌ امیر حسین محمدی،‌امیر صابری،‌سید حسین موسوی،‌ محمد مهدی مرادی،‌ طه رضا پور،‌ نیما نوروزی، ‌طه آقاجانی،‌  پایین از راست به چپ علی ترابی،‌ امیر حسین موسوی،‌ ارشیا صالحی،‌ آرین راست پور، ‌آریا راست پور، ‌افشاری،&zwnj...