آقا ارشیاآقا ارشیا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره
اجی پانیااجی پانیا، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره
بابابابا، تا این لحظه: 45 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره
کیانکیان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره
آجی زهراآجی زهرا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره
محمد ماهانمحمد ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره
رادمهررادمهر، تا این لحظه: 6 سال و 26 روز سن داره
زبان اموزی پانیازبان اموزی پانیا، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

ارشیا و پانیا گلای ناز مامان

نماز خوندن

1392/4/22 14:53
250 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز صبح رفتی خونه باباجون. بابا که رفت من هم اومدم اونجا. عصرش با باباجون و دایی محمود رفتیم بیرون به قول خودت آب ها رو نگاه کنیم. وقتی می خوام نماز بخونم میای با من نماز می خونی. سر سجاده همش دعوامون می شه. بعد از نماز باهام دست می دی میگی قبول باشه. امروز گیر داده بودی چادر می خواستی. عصر هم می خوایم با زن عمو و آجی زهرا بریم  پیش امیر علی. الان تو خوابیدی. نیم ساعت دیگه باید بیدارت کنم تا آماده شی.

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان پانیمامان پانی
10 بهمن 96 16:16
محبت