آقا ارشیاآقا ارشیا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره
اجی پانیااجی پانیا، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره
بابابابا، تا این لحظه: 45 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره
کیانکیان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره
آجی زهراآجی زهرا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره
محمد ماهانمحمد ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره
رادمهررادمهر، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه سن داره
زبان اموزی پانیازبان اموزی پانیا، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

ارشیا و پانیا گلای ناز مامان

روز مادر

1394/1/21 21:18
687 بازدید
اشتراک گذاری

گل پسرم امروز روز مادر بود. تا عصرش خونه بودیم چون بابا دیشب شب کار بود و شب هم دوباره باید می رفت سر کار. عصری رفتیم پارک ملت. طبق معمول اول تاب بازی و بعدش سرسره. بعد با هزار مکافات بابا رو راضی کردیم که شما رو ببره ماشین برقی سوار کنه. بعدش رفتیم دریاچه. عمو پژمان رو هم دیدیم. بعدش با کلی التماس بابا رو راضی کردیم که بریم قایق سواری. می تونست تفریح خوبی باشه ولی بابا طبق معمول به کام خودش و ما زهرش کرد. بعد از پارک رفتیم خونه آجی زهرا رو برداشتیم و رفتیم خونه آنا اینا. عمه زینب اینا و عمه زینت اینا هم اونجا بودن. اومدیم خونه آجی زهرا اینا رو گذاشتیم و رفتیم خونه باباجون هم یه سر زدیم و برگشتیم خونه. شبش بابا رفت سر کار. 

 

 

 

 

 

 

پسندها (3)

نظرات (0)