چهارمین روز عید نوروز ۹۶
نه
امروز بابا روز کار بود. منم سرفه هام شدید شده بود واسه همین هم تصمیم گرفتم خونه بمونیم. امروز بعد از ظهر نه شما خوابیدی نه آجی پانی. فقط آجی پانی چند دقیقه قبل از اینکه بابا بیاد خوابش برد که بعد از اومدن بابا سریع بیدار شد. از مهمونی دیشب غذا داشتیم ولی شما گفتی نمی خوای و کوبیده می خوای. ساعت هفت و نیم رفتیم خونه بابابزرگ و موقع برگشتن بابا از اشپزباشی واسه شما کوبیده گرفت.
این هم ار دست گل پانی خانم که وقتی دعواش کردم رفت به داداشش پناه برد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی