آقا ارشیاآقا ارشیا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره
اجی پانیااجی پانیا، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره
بابابابا، تا این لحظه: 45 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره
کیانکیان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره
آجی زهراآجی زهرا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره
محمد ماهانمحمد ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره
رادمهررادمهر، تا این لحظه: 6 سال و 25 روز سن داره
زبان اموزی پانیازبان اموزی پانیا، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

ارشیا و پانیا گلای ناز مامان

سومین جلسه کلاس زبان و اولین سرماخوردگی

1396/7/23 19:55
176 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلای نازم

امروز صبح بابا صبح از سر کار اومد و رفت نرمه.

من آجی پانی هم حسابی سرماخوردیم.

از مدرسه که اومدی اولش گفتی امروز کلاس نمی رم. ولی بعدش گفتم اگه امروز نری دیگه اصلا نمی خواد بری دیگه چونه نزدی. آجی از ساعت ۱۲ خواب بود ولی وقتی خواستم بیدارش کنم دیدم هنوز خوابش میاد و چون سرماخورده بود دیگه اصرار نکردم. به دایی سعید زنگ زدم تا بیاد شما رو ببره کلاس. ولی دیگه خودم و آجی اومدیم دنبالت، امروز باز هم دیکته زبان داشتی، این بار شدی ۱۵، و خانوم تون گفته بود که دفعه بعد مطمئنا ۲۰ می شی!!!!!

از کلاس که برگشتیم کلی نق زدی که بریم خونه باباجون ولی چون سرماخورده بودیم دیگه نرفتیم.

 

پسندها (1)

نظرات (0)