آقا ارشیاآقا ارشیا، تا این لحظه: 14 سال و 13 روز سن داره
اجی پانیااجی پانیا، تا این لحظه: 8 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره
بابابابا، تا این لحظه: 45 سال و 11 روز سن داره
کیانکیان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
آجی زهراآجی زهرا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره
محمد ماهانمحمد ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره
رادمهررادمهر، تا این لحظه: 6 سال و 3 روز سن داره
زبان اموزی پانیازبان اموزی پانیا، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

ارشیا و پانیا گلای ناز مامان

عمو جهان گیر اینا

1396/7/27 22:33
198 بازدید
اشتراک گذاری

 

 
امروز بابا عصر کار بود و وقتی رفت ما هم رفتیم خونه باباجون. وقتی برگشتیم دیدم یه پراید دم در خونه عمو ایت ایناست فکر کردم خاله آجی زهرا خونشونه آخه صبحی اینجا بودن. وقتی اومدیم من رفتم دوش بگیرم. وقتی اومدم بیرون دیدم زن عمو اس داده عمو جهان گیر اینا اینجان. سریع حاظر شدیم و رفتیم بالا. من که خیس آب بودم سرما هم خورده بودم دیگه حسابی فکر کنم بدتر بشم.
عمو اینا از مبارکه می یومدن رفته بودن سالگرد. بعد شام هم برگشتن بهارستان. پانیا اولش غریبی می کرد و پیش عمو جهان گیر و عمو ایمان نمی رفت ولی بعدش حسابی دم در اورد.
پسندها (1)

نظرات (0)