آتلیه
سلام نازنین های مامان
امروز واسه دوسالگی پانیا خانم رفیتم آتلیه.
ارشیا کلاس زبان داشت و البته دوباره دیکته ۲۰ گرفت😘😍👏
اماده شدیم و رفتیم ارشیا و از کلاس ورداشتیم و رفتیم آتلیه. دایی سعید واسمون نوبت گرفته بود. من فکر می کردم واسه ساعت ۵ نوبت داریم ولی ۵/۵ بودش.
هیچی عکاس نداشتن یه نیم ساعتی رفتیم تو خیابونا دور زدیم یه ربعی تو ماشین نشستیم یه ده دقیقه هم تو خود آتلیه. اولش پانیا می ترسید و جلو نمی یومد ولی بعدش که خانم عکاس واسش چند تا فلش زد خوشش اومد و وایساد عکس بگیره. وقتی ژست می گرفت دیدنی بود.
دو تا عکس تکی از پانی گرفتیم و یکی هم دو تایی.
ارشیا جون لباس مناسب نداشت و گرنه بیشتر می گرفتیم.
به محض اینکه از آتلیه برگشتیم آقا ارشیا لباس پوشید و با بابا و آجی رفتن کلاس کونگ فو. امروز دوباده امتحان داری. کاش قبول شی. بابا که اومد آجی پانیا تو بقلش خواب بود. الانه هم خوابه و بابا رفته دنبال ارشیا.