آقا ارشیاآقا ارشیا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره
اجی پانیااجی پانیا، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره
بابابابا، تا این لحظه: 45 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره
کیانکیان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
آجی زهراآجی زهرا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره
محمد ماهانمحمد ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره
رادمهررادمهر، تا این لحظه: 6 سال و 30 روز سن داره
زبان اموزی پانیازبان اموزی پانیا، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

ارشیا و پانیا گلای ناز مامان

عیادت

1396/9/10 22:53
221 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام ناز گلای من

امروز بابا صبح از سر کار اومد و بعدش با بابابزرگ اینا هماهنگ کرد که برن بروجن عیادت شوهر عمه زینت. آخه دیروز حالش بد شده و چون تو راه بروجن بوده میره بیمارستان اونجا.

اولش می خواستم شما دوتا رو هم ببرم ولی چون دیروز باباجون اینا رفته بودن اونجا مراسم و گفته بودن که خیلی سرد بود، منصرف شدم. شما قرار شد برید خونه باباجون. ظهر رفتیم خونه بابابزرگ. عمه زهره اینا هم اونجا بودن ما سر سفره رسیدیم. گل پسرم هم دلی از عزا در اورد. 

بعد از ناهار سریع راهی شدیم . اول شما رو گذاشتیم خونه باباجون و بهدش خودمون رفتیم بروجن.

حال شوهر عمه هم خوب بود. تو ccu بستری بود ولی مثل اینکه مشکل جدی نداشت.

ساعت حدود ۵ بود که اومدیم دنبال شما.

اومدیم خونه ارشیا تکالیفش رو انجام داد و بعد هم یه کاردستی واسه درس ریاضی.

پسندها (2)

نظرات (0)