عیادت
سلام ناز گلای من
امروز بابا صبح از سر کار اومد و بعدش با بابابزرگ اینا هماهنگ کرد که برن بروجن عیادت شوهر عمه زینت. آخه دیروز حالش بد شده و چون تو راه بروجن بوده میره بیمارستان اونجا.
اولش می خواستم شما دوتا رو هم ببرم ولی چون دیروز باباجون اینا رفته بودن اونجا مراسم و گفته بودن که خیلی سرد بود، منصرف شدم. شما قرار شد برید خونه باباجون. ظهر رفتیم خونه بابابزرگ. عمه زهره اینا هم اونجا بودن ما سر سفره رسیدیم. گل پسرم هم دلی از عزا در اورد.
بعد از ناهار سریع راهی شدیم . اول شما رو گذاشتیم خونه باباجون و بهدش خودمون رفتیم بروجن.
حال شوهر عمه هم خوب بود. تو ccu بستری بود ولی مثل اینکه مشکل جدی نداشت.
ساعت حدود ۵ بود که اومدیم دنبال شما.
اومدیم خونه ارشیا تکالیفش رو انجام داد و بعد هم یه کاردستی واسه درس ریاضی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی