آقا ارشیاآقا ارشیا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره
اجی پانیااجی پانیا، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره
بابابابا، تا این لحظه: 45 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره
کیانکیان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره
آجی زهراآجی زهرا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره
محمد ماهانمحمد ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره
رادمهررادمهر، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه سن داره
زبان اموزی پانیازبان اموزی پانیا، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

ارشیا و پانیا گلای ناز مامان

یه روز پر از آجی زهرا

1392/7/1 14:53
346 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح بابا حالش خوب نبود کلا خواب بود تا موقعی که رفت سر کار. صبحی وقتی عمو آیت داشت ماشینو از تو پارکینک در می اورد بلند گفتی مامان عمو آیت رفتش بیا بریم خونه آجی زهرا تعجب. فکر کنم عمو آیت هم فهمید. یه نیم ساعتی رفتیم بالا. بعد از ظهر عمو تو حیاط داشت حفاظ بالکن شونو رنگ می کرد زن عمو و آجی زهرا هم اومدن پایین . گل پسرم هم رفت کمک عمو خنده چه کمکی؟ بعدش هم زن عمو آجی زهرا رو گذاشت پیشمون رفت بالا تا به کاراش برسه. آجی زهرا هم یه نیم ساعتی مهمونمون بود.

عمو یحیی هم اومد. یه کم تو حیاط موند و رفت. بعد از شام دوباره رفتیم بالا. عمو یه عالمه باهات بازی کرد البته آجی زهرا. آجی زهرا کلی کیف کرد تا حالا این جوری روت مسلط نشده بود. آخه گل پسر من همیشه واسش قلدری می کرد.

 

آجی زهرا

 

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان پانیمامان پانی
14 بهمن 96 6:56
محبت