کلاس چرتکه
سلام گل پسرم
دیروز بلاخره کلاس چرتکه رو رفتیم ثبت نام کردیم و همون دیروز هم جلسه اولش بود. چون کلاس از خونمون خیلی دور بود و البته بد مسیر من و بابا دو دل بودیم ولی خیلی دلم می خواست حتما شرکت کنی.
آخرش دل رو به دریا زدیم و ثبت نامت کردیم. چون دیگه گفتیم هفته ای فقط یه جلسه هست و بر هر حال هرجوری باشه می گذره. دیروز بابا عصر کار بود. با هم رفتیم تا مدرسه عظیمی تو خیابون امیرکبیر بعد از اینکه کارای ثبت نام انجام شد و شما رفتی سر کلاس منو و آجی پانیا موندیم همون جا و بابا برگشت خونه.
کلاست از ساعت ١١ بود تا ١ و با جلسه ی معارفه ای که برای والدین گرفته بودن تا یک و نیم طول کشید. تازه ٢٠ دقیقه آخر کلاس هم یکی از والدین باید همراه دانش آموز باشن تو کلاس.
البته یه گروه دیگه هم کلاس شون از ٥ تا ٧ بود که قرار شد از جلسه آینده(سه شنبه ها) گروه عصر رو شرکت کنی. بعد کلاس هم تاکسی گرفتیم اومدیم خونه باباجون.
و اما پانیا: اونجا سرش حسابی به اکواریوم ماهی ها گرم بود.
چقدر بده آدم گواهینامه رانندگی داشته باشه ولی فوبیای رانندگی داشته باشه! دیروز خیلی دلم واسه خودم سوخت چون فقط ما بودیم که منتظر تاکسی موندیم بقیه همه ظرف ٣٠ ثانیه صحنه رو ترک کرده بودن.
هزینه ترم: ۱۷۰۰۰۰