تاسوعا و عاشورای ٩٧
عاشورا
صبح زود بیدار شدیم و رفتیم امام زاده. اولش رفتیم سر خاک عمو کوروش و پسر عموی بابا و بعدش رفتیم سمت صحن امام زاده. دسته ها کم کم می یومدن و عزاداری می کردن. ارشیا مطابق هر سال منتظر هیات کتل بود. چون با اسب می یومدن کلی براش هیجان داشت.
بعد رفتن هیات کتل دیگه برگشتیم خونه. بابا عصر کار بود و رفت سر کار. تا عصر خونه بودیم و بعدش دوباره رفتیم خونه باباجون. ارشیا شب موند همون جا تا بره حسینیه و من و پانیا برگشتیم خونه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی