امروز ارشیا سال تحصیلی ۹۸-۹۷ رو شروع کرد و رفت کلاس سوم.
وای از خونسری این بشر. امروز اصلا هیجان نداشت کلی هم حرص داد تا بیاد حاظر بشه. دیشب هم خیلی اروم بود خودم وسایلش رو حاظر کردم. فکر می کردم حداقل امروز فول انرژی باشه. از زیر قرآن که ردش کردم بش گفتم دعا کن که امسال کمتر مامانت رو حرص بدی و کمتر نق بزنی. خودش که خنده ش گرفت.
راننده سرویس امسالش هم باز خانم سعیدی بود و ٨:۴۰ بود که اومد دنبالش.فکر می کردم زود بیاد واسه همین زود ارشیا رو حاظر کردم و رفتیم تو حیاط تا عکس بگیریم.
بابا دیروز عصر رفته بود نرمه و امروز عصر میاد.
پانیا دیشب ساعت سه با جیغ از خواب پرید و گریه می کرد می گفت سوسکه اومده. الهی بمیرم واسش خیلی ترسیده بود. دیگه بد خواب شده بود و یه ٤٥ دقیقه بعد خوابش برد. صبحی هم از سر و صدای ارشیا بیدار شد.
من و پانیا چند روزی هست که سرما خوردیم.
معلم امسالتون همون خانم فیضیان سال قبل هست. رفتی کلاس سوم توانا. راننده سرویست هم همون خانم سعیدی هست.
ماشالله.انشالله روز فارغ التحصیلی دانشگاهشو ثبت کنی و جشن بگیری.اینکه خونسرده و خیلی هیجان زده نمیشه خیلی هم خوبه،بعدها این ویژگی رفتاریش خیلی جاها ب دردش میخوره😉