اولین برف امسال
سلام
این چند روز خیلی خیلی سرد بود. که دیشب بارندگی شد و یه مقدار برف بارید.
جمعه باز نرمه بودیم اونجا هم هوا خیلی سرد بود و ارشیا که از شب قبل کمی سرفه می کرد حسابی یخ کرد و همون جا تب و لرز کرد. شب که اومدیم خونه از راه رفتن تو اشپزخونه و براش سوپ درست کردم. شنبه که از مدرسه اومد کلی حالش بد بود و سر درد داشت. بش مسکن دادم تا یکمی بهتر شد بتونه تکلیف هاشو بنویسه و امتحان فارسی فرداش رو بخونه. هر چی هم به دکترش زنگ زدم تا براش نوبت بگیرم کسی جواب نداد. دیگه دیروز تونستم براش نوبت بگیرم و با بابا رفت. منم چون خودم هم یه مقدار سرماخورده بودم و ترسیدم پانیا یخ کنه دیگه نرفتم.
این روزا قیمت بنزین گرون شده و دوباره بازار اشوب و اعتراض داغه. دیشب که داشتیم از اخبار یه سری فیلم های خسارت زدن به اموال عمومی رو می دیدیم ارشیا گفت بابا چرا این طوری می کنن!؟ بابا گفت چون بنزین گرون شده گرونیه مردم اعتراض کردن!
ارشیا گفت خوب چرا اموال عمومی رو خراب می کنن( امسال از درس اجتماعی یاد گرفته) باید برن اموال کسی رو خراب کنن که مسئول این گرونی هاست!
این طرز فکر ارشیا برام خیلی جالب بود. وقتی یه بچه نه ساله می فهمه که خسارت زدن به اموال عمومی کار درستی نیست چرا افراد عاقل و بالغ نمی فهمن!
چرا مسئولین فکری به حال دل مردم نمی کنن!