آقا ارشیاآقا ارشیا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره
اجی پانیااجی پانیا، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره
بابابابا، تا این لحظه: 45 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره
کیانکیان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
آجی زهراآجی زهرا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره
محمد ماهانمحمد ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره
رادمهررادمهر، تا این لحظه: 6 سال و 30 روز سن داره
زبان اموزی پانیازبان اموزی پانیا، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

ارشیا و پانیا گلای ناز مامان

مریضی

1392/9/30 22:49
269 بازدید
اشتراک گذاری

سه شنبه صبح باباجون اومد دنبالت منو هم رسوند دانشگاه. بعد از دانشگاه من هم اومدم اونجا. عصرش با دایی مهدی اومدیم خونه. پنج شنبه هم دوباره رفتیم اونجا. دایی محمد هم اومده بود. به گل پسرم خیلی خوش گذشت. بعد از شام هم اومدیم خونه. راستی دو روز که دیگه از سرماخوردگی خبری نیست. ولی یه مریضی دیگه دوباره شروع شد. اسهال و باز هم اسهال. ولی زیاد شدید نیست. مامان هم مثل گل پسرش مریضه فکر کنم من مریض ترم. حالا حال چند ماه پیشتو دقیقاً درک کردم. مامانی منو بخشش که اون روزها به جونت نق می زدم. بد دردیه آدم به مرگش راضی میشه.

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان پانیمامان پانی
14 بهمن 96 13:27
نه