خونه بابا جون
پری روز خودت تنهایی ( به قول خودت) رفتی خونه باباجون. دیروز خونه بودم. امروز صبح می خواستم با بابا جون جایی برم واسه همین گفتم تا بابا ارش تو رو نگه داره ولی تو تا دایی سعیدو دم در دیدی گریه زاری راه انداختی که من هم میام. با خودم بردمت. برگشتنی دایی واست آب هویج گرفت. وقتی رسیدم در خونه تو دوباره گریه کردی خواستی بری خونه بابا جون بلا خره رفتی. بابا ارش عصر کار بود ساعت 12.5 رفت بعد دایی سعید اومد دنبال من، من هم اومدم اونجا. بعد از ظهر آجی زهرا هم اومد. وقتی رفتن با باباجون اینا رفتی بیرون کلی بهت خوش گذشت. شب هم با زور و گریه زاری اومدی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی