سرماخوردگی
دیشب گل پسرم خیلی تب داشت. با شیاف تبت رو اوردم پایین. صبحی هم وقتی از خواب بیدار شدی دماغت کاملا کیپ بود. بعد از صبحانه هم رفتی خونه باباجون. عصری زنگ زدی گفتی میای بریم امامزاده من هم چون مثل گلکم سرماخوردم حال نداشتم باهاتون بیام. بعدش بابا رفت بیرون و آجی زهرا اومد پایین. راستی دیشب امیرعلی خونه آجی زهرا موند صبح هم با مامانش رفت واکسن دو ماهگی شو بزنه.