آخرین روز سال ۹۷
سلام گلای من
اول از دیروز بگم که واسه ارشیا یه کیک گرفتیم و یه جشن چهار نفره داشتیم.
دیشب چهارشنبه سوری بود و ارشیا رفت خونه باباجون.
و اما امروز اول از همه روز پدر:
و بعد تولد بابا آرش👇
دیشب ارشیا خونه باباجون اینا موند و امروز هم که بش زنگ زدم گفت نمیام. ناهار رفتیم خونه بابابزرگ اینا. عمه زهره اینا و عمه زینب اینا و عمه زینت و عمو یحیی اینا بودن.
عشقم خوشکل کرده که بره خونه بابابزرگ.👇
بعد از ناهار رفتیم سر خاک. پانیا اونجا کلی هم بازی داشت. نوه های عموی بابا آرش.
بعدش رفتیم خونه بابابزرگ و از اون جا رفتیم دنبال ارشیا. ارشیا نمی خواست بیاد ولی اونجا چیزی نگفت. تا از جلو پارک رد شدیم پانیا گفت بریم پارک و رفتیم.
از پارک ارشیا شروع کرد به نق زدن و اشک ریختن که نمی خواستم بیام خونه می خوام برم خونه باباجون. دیگه قرار شد دایی سعید بیاد دنبالش و ببرش اونجا.
اینم از هفت سین امسال👇
🌷🌷🌷
🌺ایستاده ام بر بام اسفند
باچشمانی خیره به روزهایی که
تلخ و شیرین گذشت و خاطره شد ...
حالا بهار در راه است
لبریز از عطر بهار نارنج
سرشار از شکوه علفزار
با کوله باری از شکوفه های عشق
سبزه های امید و ابرهایی که آبستن باران اند
شاید خدا خواست و این بهار
درخت آرزوهایمان جوانه زد ...
🌼🌹
سال 1398 درساعت 1و 28دقیقه و 27 ثانیه روز پنجشنبه تحویل میشود
حیوان سال: خوک
رنگ سال: مرجانی
❣خوک سمبل ثروت و فراوانی است!
بیایید همگی با هم دعا کنیم🙏
سال جدید سال آرامش برای
ایرانیان باشد🌸
هیچکس از خانه اش دور نباشد
لبهای کودکان پر خنده باشد
و دنیایشان پر از شادی
در هیچ کجای ایران فقیری نباشد
کسی در بند و گرفتار نباشد🎁🎈
همه جا فراوانی عشق باشد و امید
و مهربانی و شکوفایی و همدلی
به امید ایرانی پر از عشق
برای همه شما خوبان در سال جدیدبهترینهای جهان هستی
را آرزو میکنم!🌸
🎀پیشاپیش سال نو مبارک