واکسن هفت سالگی
نیمه شعبان ۹۵
اخرین روز پیش دبستانی
...
یه روز پر از درد و جیز
امروز صبح با بابا رفتیم خانه بهداشت تا واکسن شش ماهیگیت رو بزنی. شلوغ بود. البته قسمت واکسیناسیون. تا نوبتت بشه رفتم تا خانوم دکتر مرکز آزمایش خون برات بنویسه. آخه شنبه که رفته بودیم گفتن که واسه کم خونی باید بری آزمایش. واکسنت رو که زدی کلی گریه کردی. نازگلم فدای اشکات بشم من. از مسول واکسیناسون پرسیدم که اگه امروز بره ازمایش خون مشکلی نیست گفت نه. بعد قرار شد اول ببریمت آزمایش خون و بعدش غربالگری شنوایی. رفتیم آزمایشگاه سید الشهدا. اونجا همه عاشقت شده بودن و می گفتن چه دختر نازی. چند تا پسر کوچولو هم اونجا بودن که شده بودن هم بازی شما. اما امان از وقتی که ش...
نویسنده :
مامان ارشیا و پانیا
22:03
اولین شهر شادی ها
...
هدیه روز معلم
...
شیرینم شش ماهه شدی.
سلام گل نازم مامان فدای گل دخترش بشه. نیم سالگیت مبارک. تو این ماه اتفاقات و مناسبت های زیادی داشتیم. اولینش روز مادر بود. که امسال اولین سالی بود که من مامان یه دختر ناز بودم. از همون روز غذا دادن به دخترکم رو هم شروع کردم. بعدش سفر مشهدمون بود که مفصل نوشتم. دیگه اینکه از موقعی که غذا دادن به شما رو شروع کردم و بعد از اینکه از مشهد برگشتیم فهمیدم که گل نازم دیگه حساسیت غذاییش خوب شده. اخه مصرف پوشکت یه باره نصف شد. و من هزار بار خدا رو شکر کردم. بعدش ۲ اردیبهشت روز پدر و ۷ اردیبهشت تولد سی سالگی من . چهارشنبه ۸ اردیبهشت هم واسه داداش توی مهد تولد گرفتیم. دختر نازم متاسفنه واسه...
نویسنده :
مامان ارشیا و پانیا
22:29