شب یلدا و ۲۸ صفر ۹۳
شنبه که از مهد اومدی کلی ذوق داشتی چون خانومتون یه برچسب زده بود روی دستت. شما هم طبق معمول اون رو به کلکسیون برچسب ها اضافه کردی. یک شنبه صیح هم بعد از صبحانه زنگ زدیم به دایی محمود تا بیاد دنبالمون. آخه مامانی مطابق هر سال روز 28 صفر شله زرد نذر داشت. طبق معمول هم بابا همراه ما نیومد. بعد از شله زرد هم خونه باباجون موندیم. شما هم خوابیدی. آخه قرار بود شب یلدا هم خونه باباجون باشیم. شب یلدا تولد دایی مسعود و محمد هستش. البته تولد دایی 29 اذر هست ولی هر سال به یه روز تاخیر برگذار می شه. دایی محمد دانشگاه بود. پارسال هم دانشگاه بود. دم غروب بابا آرش هم اومد اونجا. دایی سعید اینا هم بودن. شما لج بازی می کردی و می گفتی تو...
تولد خاله معصومه
خاله معصومه تولدت مبارک. ...
تولد امیر علی
تولدت مبارک گل پسرم
عزیزم امشب تولدت بود. باباجون واست تولد گرفته بود. دستش درد نکنه. خاله معصومه هم اومده بود.جای دایی سعید خالی. عزیزم این چند روز مشغول خونه تکونی و خرید بودم وقت نکردم که واست مرتب پست بزارم. پنج شنبه عروسی نوه ی عموی بابا بود رفتیم عروسی. ...
تولد آجی زهرا
امروز بابا آرش عصر کار بود. ظهر رفت سر کار. بعد از ظهر هم منو گل پسرم خوابیدیم. عصر هم زن عمو گفت که الناز (دختر دایی آجی زهرا) واسه آجی زهرا کیک گرفته می خوایم یه تولد کوچولو بگیریم شما هم بیان بالا. منو گل پسرم هم ساعت 9 لباس پوشیدیم رفتیم خونه عمو. ...
تولد دادا کورش
امروز صبح بابا روز کار بود و قرار شد ما با عمو یحیی اینا بریم تولد دادا کورش بابا آرش هم از سر کا بیاد اونجا. ظهر عمو اومد گفت که حاضر شین تا بریم. منو گل پسر هم حاضر شدیم و منتظر اومدن عمو. این انتظار سه ساعتی طول کشید و خلاصه ساعت سه راه افتادیم و رفتیم تولد دادا. ساعت چهار ترمینال صفه بودیم. وقتی پیاده شدیم عمو جهان گیر اینا رو هم دیدیم و با هم رفتیم سرزمین عجایب. تولد خوبی بود خوش گذشت و گل پسرم هم کلی دست زد و ذوق کرد. ساعت هشت هم با عمو یحیی برگشتیم خونه. بابابزرگ اینا شب رو خونه ما بودن. فردا صبحش هم بابابزرگ اینا با بابا آرش رفتن تا خونه شهید بشتی رو تمیز کنن. دوباره واسه ناهار اومدن خونه خودمون. بابا عصر کار بود ناه...