آقا ارشیاآقا ارشیا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره
اجی پانیااجی پانیا، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 38 سال و 6 روز سن داره
بابابابا، تا این لحظه: 45 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره
کیانکیان، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره
آجی زهراآجی زهرا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره
محمد ماهانمحمد ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره
رادمهررادمهر، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره
زبان اموزی پانیازبان اموزی پانیا، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

ارشیا و پانیا گلای ناز مامان

اولین روز پیش دبستانی

1394/7/4 16:5
513 بازدید
اشتراک گذاری

 

چهار شنبه نرفتی پیش دبستانی. چون بابا نرمه بود و من هم نتونستم ببرمت.

امروز صبح هم بابا روز کار بود. واسه همین هم با تاکسی رفتیم.

امیرمحمد اولین کسی بود که دیدیش.

رنگ روپوش هاتون هم عوض شده بود و ما از همه جا غافل.

بعد از مراسم صبحگاه به انتخاب خودت رفتی تو کلاس خاله فرشته،

من هم چند دقیقه ای بودم و بعدش رفتم خانه بهداشت.

ظهر هم چون هنوز تکلیف سرویست معلوم نبود با دایی محمد اومدیم دنبالت و بعدش هم رفتیم خونه باباجون.

پسندها (2)

نظرات (0)