آقا ارشیاآقا ارشیا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره
اجی پانیااجی پانیا، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 38 سال و 1 روز سن داره
بابابابا، تا این لحظه: 45 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره
کیانکیان، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه سن داره
آجی زهراآجی زهرا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره
محمد ماهانمحمد ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره
رادمهررادمهر، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره
زبان اموزی پانیازبان اموزی پانیا، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

ارشیا و پانیا گلای ناز مامان

۲۸ صفر ۹۶

1396/8/26 17:47
257 بازدید
اشتراک گذاری

۲۸ صفر امسال

 

 سلام گلای ناز  من

امسال ۲۸ صفر متفاوتی از هر سال داشتیم. هر سال خونه باباجون و شله زرد نذری مامانی.

ولی امسال😔😔😔😔😔

گلای من دیروز پسر عموی بابا یعقوب بابای محدثه تصادف کرد و فوت شد. امروز هم خاکسپاریش بود. دیروز من ارشیا و پانیا رو گذاشتم خونه باباجون ، یعنی دایی مسعود اومد و بردشون اونجا بابا ۲ صبح رفته بود دنبال عموش اینا. بعدش خودم با زن عمو رفتیم خونه عمو شهریار. تا عصر اونجا بودم و بعدش با باباجون برگشتم. امروز صبح هم ارشیا موند خونه باباجون و من و پانیا و باباجون و مامانی رفتیم خاکسپاری. بعد خاکسپاری هم من و پانیا رفتیم خونه عمو شهریار. تا ساعت ۴ اونجا بودیم و بعدش با زن عمو و آجی زهرا و بابا ارش رفتیم دنبال ارشیا. وقتی رسیدیم شله زرد مامانی تقریبا تموم شده بود. مامانی واسمون شله زرد گذاشت و اومدیم خونه. بابا ما رو گذاشت و دوباره برگشت خونه عموش. هنوز هم نیومده.ارشیا یه دوش گرفت و بعدش بش دیکته گفتم.

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (0)