اولین شعار زندگی پانیا 👊
امروز صبح آرش که از سر کار اومد خواستم پانیا رو بزارم پیشش و برم آزمایشگاه، آخه این چند وقت حسابی اب و روغن قاطی کردم و بد جور داغون بودم. دیروز رفتم درمانگاه و واسم آزمایش نوشت. آرش گفت که خودم می برمت. خلاصه رفتیم و آرش و پانیا نشستن تو ماشین و من رفتم آزمایشگاه و برگشتم. وقتی داشتم می رفتم تو ماشین دیدم یه سری از بچه مدرسه ای ها داشتن شعار می دادن. تازه دوزاریم افتاد که چه خبره!! حدس زدم که این شعارا هم واسه پانیا جالب بوده.وقتی نشستم تو ماشین آرش گفت بچه ها چی می گفتن؟ پانیا هم گفت:
«مرگ بر مقاسن(منافق)»
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی