آقا ارشیاآقا ارشیا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره
اجی پانیااجی پانیا، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 38 سال و 1 روز سن داره
بابابابا، تا این لحظه: 45 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره
کیانکیان، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه سن داره
آجی زهراآجی زهرا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره
محمد ماهانمحمد ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره
رادمهررادمهر، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره
زبان اموزی پانیازبان اموزی پانیا، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

ارشیا و پانیا گلای ناز مامان

کارنامه پایان سال دوم

1397/3/22 23:07
2,485 بازدید
اشتراک گذاری
 
 
سلام گلای نازم
 
دیروز رفتیم مدرسه ارشیا و کارنامه شو گرفتیم. همون طور که انتظار داشتم همش خیلی خوب بود.
ولی گفتن که این ترم، ‌ترم ٧ ندارن و باید تا ترم بعد صبر کنی. آخه ترم پیش نرفتی کلاس.
کانون زبان هم زنگ زدم گفتن حتما باید کلاس سومی باشی جون سطح کلاساشون بالاست. وقتی گفتم ٦ ترم زبان از قبل رفتی گفتن بیاریدش واسه مصاحبه ولی بابا گفت نه شاید اذیت بشه.
 
 
 
طبق قولی که به گل پسرم داده بودیم جایزه کانامه ی امسالش یه دوچرخه نو بود. امروز صبح بابا از سر کار اومد بعدش با گل پسرم رفتن واسه خرید دوچرخه چون با یکی از همکاراش وعده کرده بود تا با هم برن من دیگه نیومدم. گویا ایشون وارد به دوچرخه بودن. 
وقتی اومدید سر از پا نمی شناختی و کلی هیجان داشتی چون اخرش بابا واست یه دوچرخه دنده ای عالی گرفته بود.
 
لازم اینو هم بگم که ٤٠٠ تومن ( ‌به قول خودت ٣٩٥‌ تومن) ‌از پولشو هم خودت پس انداز کرده بودی. 
با اینکه قبلا دوچرخه داشتی ولی باز درست نمی تونستی تعادل خودت رو حفظ کنی و قرار شد یه روز بریم پارک تا اونجا حسابی باهاش تمرین کنی. 
 
اینم لینک اولین باری که پسرم دوچرخه خرید.
گلگلگلگلگلگل
 
شب هم با عمو ایت اینا وعده کردیم واسه افطار بریم پارک آبشار. دلم می خواست این بار کلی عکس قشنگ ازتون اونجا بگیرم ولی اول اینکه خودتون زیاد همکاری نکردید و بعدش هم اینکه عصر تا کارشناس اومد خونه رو ببینه یکم دیر شد. آخه قرار خونه رو بفروشیم و انشالله یه خونه بزرگتر بگیریم.
 
 
وای که چقدر از دست ارشیا و این دمپایی های قرمزش حرص خوردم.
 
 

نظرات (25)