گل پسر مریض
گل پسرم حسابی مریض شده، عطسه، سرفه، آبریزش بینی.... دیروز بابا با بردیمت دکتر. شبش هم رفتیم خونه بابابزرگ اینا. عمه زینب و عمه زهره هم اونجا بودن. دیشب تو خواب خلط پرید تو گلوت بلند شدی و استفراغ کردی. امروز هم یه کم بهتر شدی. حالا هم تو یه خواب نازی. خدایا خودت مواظب همه ی بچه ها باش. گل پسر منو هم زودتر خوب کن. آخه مامانش طاقت مریضی شو نداره. راستی دایی سعید هم جمعه رفت بندرعباس سرکار. خیلی دلم واسش تنگ شده . تو هم همش بهونشو میاری. خدایا مواظب دایی سعید هم باش. ...