نی نی عمو یحیی
امروز بابا با دوستاش رفته بود تفریح من و تو هم طبق معمول رفتیم خونه بابا جون. عصرش هم چون زن عمو رو بردن بیمارستان تا نی نیش به دنیا بیاد ما هم رفتیم اونجا. 2 ساعتی بودیم خبری نشد اومدیم خونه. عمه ساعت 11 بود که زنگ زد گفت نی نی به دنیا اومده.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی