مهمون کوچولوی ما
امروز صبح زن عمو رفت دکتر عمو هم کار داشت واسه همین آجی زهرا رو گذاشتن پیش ما با اینکه واکسن 6 ماهگی زده بود ولی آروم بود. اخرش یه کم نق زد که مامانش زود از راه رسید. بعد از ظهر بابا علی کرم اومد خونمون بعد از اینکه بابا بزرگ رفت باباجون زنگ زد تا تو رو با خودشون ببرن فروشگاه . قبل از اینکه اونا برسن تو خوابت برد و من بیدارت کرم. وقتی از فروشگاه برگشتی کلی گریه کردی اونها هم دوباره تو رو با خودشون بردن ساعت حدود 9 بود که اومدی خونه واسه من هم سبزی چیده بودی. وقتی گفتی که واسه من چیدیشون کلی ذوق کردم. بوس
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی