پانیا و شلیل
1397/4/11 10:34
438 بازدید
سلام گلای ناز من
تو این پست می خوام یه خاطره بامزه از پانیا رو ثبت کنم تا همیشه یادم بمونه.
بابا از بچگی همیشه به ارشیا می گفت شلیل حالا چرا خودمم هیچ وقت نفهمیدم
بعضی وقتا که می خواست صداش کنه می گفت : شلیل بیا😁
چند روز پیش بابا میوه گرفته بود و یکی از اقلامش شلیل بود. منم واسه بچه ها گذاشتم خنک بشه و بعدش براشون شستم و اوردم.
پانیا یه شلیل و خورد و انگاری که به دهنش مزه کرده بود دوباره اومد گفت مامان من دوباره می خوام.
گفتم چی؟ ولی اسم شلیل یادش رفته بود!
یه کم فکر کرد کرد و گفت: مامان از همونا که ارشیا بود!!
وای منو می گی
واقعا هم شوکه شده بودم هم داشتم پر در می اوردم از این این مثال زدنش دلم می خواست بخورمش.
بابا پری روز رفته بود نرمه و دیروز ساعت ٨ اومد. بعد شام هم رفتیم تا پارک ملت.
راستی دیروز هم تولد ٥ سالگی امیر علی بود و دخترکم ٢ سال و ٨ ماهه شد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی