سلام گل من. امروز صبح با آنا و بابابزرگ رفتیم بهارستان خونه عمو جهان گیر و بعدش با اونها رفتیم خونه عمو داریوش. بعد ناهار هم برگشتیم. عصری هم شما بابا ارش دوباره رفتین خونه بابازرگ و از اونجا فروشگاه و شما اولین بستنی سال ۹۶ رو خریدی! امروز هم یه دسته گل حسابی اب دادی که خدا رو شکر به خیر گذشت. از خونه بابا بزرگ که برگشتین بابا رفت سراغ ماشین تا پنچر گیری کنه و بعدش هم شما رفتی پیش بابا! چند دقیقه بعدش یه صدایی اومد و دیدم بابا داره می گه این چه کاری بود کردی؟ وقتی اومدم بیرون از دیدن اون لحظه ماشین جا خوردم. ماشین رو جک بود و شما رفتی پیچ های چرخ مخالف رو باز کردی و چرخ از جاش در رفته بود ماشین اومده بود پایی...